دخترگلم ببخشيد خيلي وقته به وبلاگت سر نزدم دختري هفته پيش آبله مرغون گرفته بود از يكي از دوستاي مهدش گرفته بود منم مرخصي بودم پيشش بودم صورتش و دست و پاهاش آبله زده بود، قربونش برم خيلي اذيت شد، يكي دو روزم تب كرد، همشم ناراحت بود كه بدنش مخصوصا صورتش آبله زده و ميگفت چرا بدنم دونه زده، چرا نميره ولي چند روزه بهتر شده، بردمش دكتر گفت ديگه مسري نيست فقط طول ميكشه تا جاي آبله ها بره، يكشنبه هم مامان و بابام اومدن خونمون مريم خانم باهاشون رفت اميديه، چكارش كنم عشقش اميديه رفتنه، البته حق داره 3 سال پيش مامانم بود و مامانم بزرگش كرده بايدم اينقدر بهش وابسته باشه عشق ماماني دوستت دار...