مريممريم، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

نــاز گــل

عكسهاي شبانه .................

ساعت 12 شب كه ميشه تازه خانم سرحال ميشه و ميخواد بازي كنه بابايي كه ميخوابه خودش كه نميخوابه نميذاره منم بخوابم همش موبايل بابايي دستشه و ازمن عكس مي گيره و مسخره ام مي كنه وروجك اينم چندتا عكس كه من ازش گرفتم ............ خواب نبوده خودشو زده به خواب .... ميگه ازم عكس نگير فقط من عكس بگيرم         ...
30 خرداد 1390

روز پــدر ...

براي روز پدر روز چهارشنبه مرخصي ساعتي گرفتم زودتر رفتم مهد دنبال مريم باهم رفتيم براي بابايي گل گرفتيم اينم عكساش .... با ديدن عكسا متوجه مي شين كه چيزي به اسم روز پدر نيست به قول مريمي روز دختره بنا به دلايلي نشد كه بابايي هم عكس بگيره ..... فقط عكساي دخترگلي با دسته گله                     اينم عشق من ... حبيب گلم ...
30 خرداد 1390

عكسهاي تولد سه سالگي با تاخير

  دخترم هنوز عكسهاي تولد چهارسالگيت تو دوربينه و نزدم رو فلش براي چاپ (از مزاياي مامان تنبل داشتن) .... ولي عكسهاي تولد سه سالگيت كه رفتي بودي آتليه رو ميذارم .... البته عكسهايي كه روشون كار نشده رو دارم اون عكسهايي كه كارشدن رو عكاسي گفت نمي زنم روي سي دي .     به اميد روزي كه عكسهاي چهارسالگيت رو هم بذاره مامان تنبل ...
26 ارديبهشت 1390

تولد بابايي + عكسهاي جديدت

دخترگلم، ديروز تولد بابايي بود و ما يه جشن كوچولو و جمع و جور خونه خاله براش گرفتيم. صبح پنجشنبه كه بابايي خواب بود رفتم براش كيك گرفتم البته چون خاله مهمان داشت زود سر و تهش رو هم آورديم. تو هم همش مي گفتي تولد منه و خيلي خوشحال بودي. دوتا كيك گرفته بودم مي گفتي يكيش مال منه يكيش مال الينا. نارنجيه مال تو بود و صورتيه مال الينا و اجازه نميدادي الينا از كيك تو بخوره. چون بيشتر عكسا خانوادگيه نمي تونم بذارم ولي چندتا از عكساي جديدت رو ميذارم.   وقتي مريم بچه داري مي كنه اونم دوتا دوتا   خانم قهر كرده كه چرا الينا از كيك من خورده ، الينا هم مي رفت دورش و هي ميگفت آجي، آجي   ...
24 ارديبهشت 1390

خدايا شكرت ..... مريم مهدو دوست داره

خداروشكر مريم به مهد عادت كرده و خوشش مياد   خاله فرشته رو هم دوست داره .... تو خونه همش حرف دوستاي مهدش رو مي زنه شعر ، پايتخت كشورها ، قرآن ، كلمات انگليسي هم ياد گرفته صبح تا مي رسيم مهد خودش مي دوه مي ره داخل مهد ..... مثل قبلاً بهونه منو نمي گيره كه بايد پيشم بموني خدايا شكرت            ...
21 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نــاز گــل می باشد